جادوی عشق7

[cb:blog_title]

♥امپراتور تنیــــس♥

جادوی عشق7

چهار شنبه 15 مهر 1394

18:14

نویسنده : Isabel :)

{هما}

وا!متعجب

الان که ساعت هشتهههههههههه پس بچه ها کوشن؟؟؟؟؟؟؟؟

نکنه که هیچ کدومشون نمیان!ااه اون کیه ؟

رفتم جلوتر فهمیدم که ایجیه!ایجی رو نیمکت تک وتنها نشسته بود و ظل زده بود به درخت جلوش ! یه حسی بهم گفت که ایجی ناراحته اما چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

{ایجی}

داغون شده بودم یه هفته بود که حتا باهاش حرف نمیزدم بعد از اون روز هم خودش رفت و هم دل من رو با خودش برد! حالا چه جوری از دلش در بیارم؟؟؟؟

که یه صدایه خیلی ارامش بخش شنیدم:عشق اواره نیست.......خونه داره........صداش نکن .....خودش میاد....در خونه همه میره......نمیخواد بگی دوسش داری اما میگه.......دوست دارم!

اینکه هما بود !

هما:سلام ایجی چه طوری؟؟؟؟؟روبه رشتی؟؟

-اره خوبم توهمیشههههههههههه!

هما:همیشه چی؟؟؟؟

-توهمیشه با حرفات بهم ارامش میدی!!!!

هما:پس واقعا عاشق شدی!

-ارهههههههههههه چه جورم!

هما:پس خدا بهت رحم کنه حالا طرف کیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

-یه کسی که حتی بهم نگاه نمیکنه !

هما:اوه حالا کی هست؟

-این حرفارو ولش کن چرا این قدر زود اومدی؟؟؟؟؟

هما:چی چیرو زود اومدی الان ساعت 8/5 !

-هاهالان خانم ساعت 7/5فکر کنم ساعتت جلوباشه!

هما:اره فکر کنم خاک تو سر این سامانتا با این ساعت تنظیم کردنش !

-هههههههههه بچه ها دارن میان!

هماکخدارو شکر بیا بریم استقبالشون!

فاطی با تزوکا لوشی با اتوبه سایو با ریوما و ریوگا ایکا با اویشی وکاناتا الینا با پسر عمش شیرایشی اینهیه با فوجی وبغیه همه تنها اومده بودن !

اینهیه امروز یه تیپ خیلی با حال زده بود که خیلی بهش میومد واقعا خوردنی شده بود!

ثریا:واایکا چقدر این ساکت سنگینه !

ایکا:این جای سلامته!

ثریا:سلا اما نگفتی چی اوردی که ای اینقدر سنگینه ؟

ایکا:توبه ساک من چی کار داری هیچی توش نیست!!!!!

الینا:سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام 

لوشی:علییییییییییییییییییییییییییییییییک!

هما:من یه ساعته منتظر شمام!

ترسا:تازه الان ساعت هفت و نیمه اانتظار داشتی از ساعت پنج میومدیم اینجا زنبیل میزاشتیم!

رایا:اتوبوس اومد!

امولی:پس مربی کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ارمیتاکاره منم نمیبینمش!

سایو:یعنی نمیاد؟؟؟؟؟؟

اینهیه:خدا کنه!!!

رویا:اون هر کجا باشه الان سر و کلش پیدا میشه!

ریوما:نمیشه نفوذ بعد نزنی؟؟؟؟؟؟؟

ایکا:کی با شما بود؟؟؟؟؟؟؟

رویا:اره والا مردم چقدر پرو شدن!

رایا:خفه شید ببینم میاد یا نه!

ایکاورویا:داشتیم رایا؟؟؟؟؟

لوشی:راستمیگه دیگه!

هما:تا یه دیقه چشم بزرگتر ازتون دور میشه مثل سگ و گربه به جون هم میوفتید!

ارمیتا:خخخخخخخخخخخ

امولی:خنده

ثریا:ببند نیشتو!

الینا:وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای دیونم کردین 

ترسا:دودقیقه به اون فک استراحت بدید!

یه صدای گوش خراش:زود باشید سوار شید که الانم دیرمون شده!

همه بر گشتیم وا اینکه مربی بو وا قعا صد حال بزرگی بود سر صبحی!

همه سوار شدیم اینهیه رفت طرف صندلی تکا وهنزفری تو گوشش بود حرکت کردیم فقط صدای خنده های این دخترا تو اتوبوس پیچیده بود!

هما:فک کنم رسیدیم!

همه:متعجب

وا چقدر اینجا بزرگ بود مثل یه کاخ وسط یه جنگل بود 

لوشی:مربی ول خرجی کرده ها!

امولی:من که بعید میدونم!

مربی:این جا توسط نخست وزیر برای بازیکن های تیم ملی تنیس اجاره شده!

فوجی:نخست وزیییییییییییییییییییییییییییییر!

ترسا:ایول!

داشتیم پیاده میشدیم در تنگ بود وما هم دسته جمعی میخواستیم رد شیم فشار زیاد شد واینهی افتاد بیرون با سرعت والبته ترس رفتم دست دراز کردم براش دستم رو پس زد و گفت :نیاز به مهبت شما نیست!حسلبی ضایع شدم!

{اینهیه}

ما وارد یه اتاق نه بهتر بگم یه سالن شدیم که 13یا 14تا تخت داشت وخیلی هم با صفا بودپر از پنجره  میز نهار خوریکمد شخصی و.........

همه رفتیم رو تخت ها ولو شدیم اما من وهما ولوشی داشتیم سر یه تخت که در مرکز اتاق قرار داشت دعئا میکردیم

لوشی:ساک من زود تر اینجا رسیده پس اینجا مال منه!

هما:مگه نون واییه که زنبیل میزاری بلند شو اینجا مال خودمه!

-نه توونه تو اینجا مال من !

الینا:دعوا نکنید !

ارمیتا:تخت زیاده!

رایا:جریمتون میکنم ها!

امولی:الان باز مربی میاد یه چیزی میگه ها!

رویا:شده برای یه بار  باهم کنار بیاین!

ما سه تا:نهههههههههههههههههههههه!

ایکا:با کمال پر رویی اومد روتخت نشست حرف مفت نزنید اینجا مال منه!

ترسا:اره ایول!

ثریا:خوب حالشون رو گرفتی لایک!

سایو:بیا اینجا اینهیه!

-خرایق هرچه لایق من رفتم پیش سایو جون ورایا!

ارمیتا:اورین اورین اینهی!

لوشی وهما:اه اینا فقط به درد تو میخوره ایکا خانوم!

خب بالا خره باههم کنار اومدیم شب رو خوابیدیم!

صبح شده بود وااای خاک عالم اینگار دیشب اینجا کلاس ژِمناستیک بوده همه یه جوری خواب بودن 

من اروم رفتم سمت میزم برس رو برداشتم و موهام رو شونه کردم که چشمم به ریمل روی میز افتاد جو گیر شدم خواستم برای بار اول از ریمل استفاده کنم !

ریمل رو برداشتم وبرسش رو به سمت چشمم بردم داشتم به مژم میزدم که!

ترسا با فریاد توخواب داد زد:مییییییییییییییییییییییکشمتون!فریاد

من هم هل شدم برس خورد توتخم چشمم!و..............

وای شبیه جن شده بودم ریمل پخش شده بود با اشکم وسرازیر شد رو گونم............

لوشی بد بخت از خواب بلند شد وچشمش به جمال من روشن شد

لوشی:واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایفریاد

همه بچه ها بیدار شدم ومن رو دیدن وشروع به خندیدن کردن!

-خدا بهم رحم کنه از اول صبح شدم سوژه خنده اینا!!!!!!!!!!!!!!!

خوب یه هفته گذشت با وجود ای مربی ما اصلا نمیتونستیم استراحت کنیم هر ورزشی که فکرشو کنی انجام داده بودیم از کوه نوردی بگیر تا دو وشناو.........

تا اینکه یک شب ............

خوب اگه میخوای بدونی این شب  چی شد

نظر فراموش نشه!


نظرات شما عزیزان:

Tifani Fuji
ساعت16:04---17 مهر 1394
آفرین به آبجی خلاق و باحالم
خیلی باحال بود
بی نظیر مثل قبل
پاسخ:ممنون ابجیه گلم!


امولی
ساعت13:40---17 مهر 1394
بابا تو کی هستی یه سوال داشتم بیا پایین
































































































































































































































پاسخ:وا شوخی شوخی بامنم شوخی!


امولی
ساعت13:34---17 مهر 1394
خیلی دست دارم
پاسخ:دست داری!!!!!!!!


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:53---16 مهر 1394
[وب سایت]
هولااااااااااااااااااا قسمت بعدی
پاسخ:باشه
پاسخ:دیدی کیوان رو


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:52---16 مهر 1394
[وب سایت]
شب چ اتفاقی افتاد؟؟!!
پاسخ:نمیدونم


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:51---16 مهر 1394
[وب سایت]
آخرشم ک هر سه تامون ضایع شدیم
پاسخ:اره شکر خدا


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:51---16 مهر 1394
[وب سایت]
خخخخخ سر دعوا خیلی باحال بود
پاسخ:اره منم اون جارو دوست داشتم


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:50---16 مهر 1394
[وب سایت]
عاااااااااااااالی بود مردم از خنده
پاسخ:خخخخخخخخخخخخ ممنون


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:50---16 مهر 1394
[وب سایت]
بدبخت من ک اول صبی با چهره ی خوجمل تو بیدار شدم
پاسخ:خخخخخخخخخخخخ


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:49---16 مهر 1394
[وب سایت]
اوخــــــــــــی رف تو تخم چشت....
پاسخ:اره جیگر کور شدم راستی این اتفاق تو واقعیت هم برام پیش اومده


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:45---16 مهر 1394
[وب سایت]
هولااااااا خوندمش
پاسخ:اورین اورین


هما
ساعت16:35---16 مهر 1394
ریحانه پور شمسی من تازه واردم مدرسه جدیده اما اسمشو می دونم که
ادامه ش پست بعد چون این پست نظراتش توسط آیکا جون پر شد
پاسخ:ای ناقلا


رویا
ساعت13:44---16 مهر 1394
- [ایمیل]
قسمت بعد لطفا
پاسخ:چشم جیگر


آیکا
ساعت13:22---16 مهر 1394
[وب سایت]
انگار باید برم بای
وقتی برگشتم رمان باشه ها!
پاسخ:چشم جیگر من میرم تا تایپ کنم


آیکا
ساعت13:20---16 مهر 1394
تازه علاوه بر 9 داداشم 6 تا از شخصیت ها فامیل درجه دومن
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخ اورین اورین


آیکا
ساعت13:16---16 مهر 1394
[وب سایت]
خبر جدید!داداشام 9 تا شدن!ولی لازم نیس تو رمان بیاریشون
پاسخ:خدا بیشترشون کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


آیکا
ساعت13:15---16 مهر 1394
[وب سایت]

پاسخ:بوس بوس عزیزم


آیکا
ساعت13:14---16 مهر 1394
[وب سایت]





پاسخ:بوس بوس


هما
ساعت13:13---16 مهر 1394
خو ادامشو اینجا میگم
بعد رفتیم اتاق فک کنم سرگرد همه ایستادیم بعد اینا حرف زدن و بعد ما شروع کردیم سوال پرسیدن بعد یکی از بچه ها گفت شما زن دارید یهو همه جا ساکت سد که سوالشو اصلاح کرد شما پلیس زن دارید و اینا در حالی که لبخند ملیح می زدند جوابشو دادند
خو تا اینجا بقیه در نظر بعدی خخخخخ تا لب چشمه تشنه می برم و برمی گردونم شوخی ها
پاسخ:اون دوست تو دیگه کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ادامه


آیکا
ساعت13:12---16 مهر 1394
[وب سایت]

پاسخ:خخخخخخخخخخخخ


آیکا
ساعت13:11---16 مهر 1394
بیست بیست بود این قسمت
پاسخ:اوکی رمان تو هم قسجدیدش حرف نداشتمت


آیکا
ساعت13:10---16 مهر 1394
[وب سایت]
تا من نظر را رو تموم کنم تو هم تایپ کن
پاسخ:باشه جیگر


آیکا
ساعت13:09---16 مهر 1394
[وب سایت]
اینم از نظر بعععععععععد
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخ


آیکا
ساعت13:07---16 مهر 1394
[وب سایت]
اینم از نظر 19 اممن به ترکوندن نظر تو وبا معروفم
پاسخ:اورین اورین


آیکا
ساعت13:04---16 مهر 1394
[وب سایت] - [ایمیل]
من منتظرم
پاسخ:باشه


آیکا
ساعت13:02---16 مهر 1394
[وب سایت] - [ایمیل]
چشمخودم تکمیل میکنم پس
پاسخ:اومدم تا ادامه رمان رو بزارم


bita
ساعت12:33---16 مهر 1394
داستانت عالیه مرسی
پاسخ:سلام خوش اومدی به وب امپراتور تنیس خیلی ممنون


آیکا
ساعت11:52---16 مهر 1394
- [ایمیل]
قسمت بعد
پاسخ:چشم
پاسخ:نه ایکا جون حالا که نگاه میکنم نظرات تکمیل نیست اگه تا تکمیل شه میزارم


رینکاشی فوکارین
ساعت9:54---16 مهر 1394
[وب سایت]
هه
پاسخ ببخشید چی؟هه


الینا فوجی
ساعت2:25---16 مهر 1394
- [ایمیل]
اینهیه جون وبمو درست کردم اینم آدرس http://eiji20.avablog.ir
راستی داستانتم عااااااااااااالییییییییییییی بود.


فاطی
ساعت0:06---16 مهر 1394

پاسخ:قابلی نداشت


هما
ساعت23:27---15 مهر 1394
عالی عالی عالی خیلی باحال بود میگم این پسر عمو و سامنتا کی وارد داستان میشن هوم
پاسخ:نمیدنم !!!!!!!!!!! ولی میان


اتنا ایچیزن
ساعت21:55---15 مهر 1394
[وب سایت]
عالی بود شیطون اورین
مر۳۰این همه طولانی مینیویسی عقششششششششششم
یه بوس گنده برای یه دختر خوب
پاسخ:ممنون عشقم


armita kikumaru
ساعت21:26---15 مهر 1394
[وب سایت]
عالییییییییییی بود بیا وبم چون قسمت بعدیو گذاشتم بالاخره یادم اومد که بهت بگم
پاسخ:چه عجب باخره یادی ازماکردی الان میام


آیکا
ساعت20:51---15 مهر 1394

پاسخ:چرامتعجبی؟؟؟؟؟؟


سونیا تزوکا
ساعت20:27---15 مهر 1394
ممنون عزیزم
قابلی نداشت


سایو فوجی
ساعت19:55---15 مهر 1394
[وب سایت]
نمیدونم وقتی شکلک میزنم درست در نمیاد همش اون طوری میشه
شکلک من این بود
پاسخ:وا توهم یه چیزت میشه ها!


سایو فوجی
ساعت19:25---15 مهر 1394
:) :) :) :) :) :) :)
پاسخ:چرا این شکلی شدی سایو جون!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:










آخرینویرایش:



جدیدتر 1 2 3 4 5 قدیمی تر




POWERED BY MIHAN BLOG.COM
پستالکترونیک
تماسباما

هر چی بخوای هست

چیه رفیق تیپامون نمیخوره به هم نه؟؟؟ انگار که یه جورایی شما اشراف زاده ای ما گدا زاده؟؟؟ نه عزیزم یه سری چیزا شماها داشتین ما نداشتیم ما وام داشتیم شما نداشتین ، شما وان داشتین ما نداشتیم ما با دست تو مدرسه آب میخوردیم ، لیوان داشتین ما نداشتیم بازیمون تیله و تشتک بود، مال شما اسکی تو شمشک بود ما رو کهنه بمون میبستن، مال شما خوشگل پوشک بوددیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باوحرف ما دری وری بعد حرف، بیخود یه دست کتک بود شما ناز بودی الهی، فحشتون گوله نمک بودآرزوم توپ هفت سنگی بود، عشقت تلوزیون رنگی بود خواب من شبا مداد سیاه، خواب تو مداد رنگی بودما تو رویا خونه ساخیتم، حقیقتو دور انداختیم شما نجنگیدینو بردین، ما جنگیدیمو باختیم ما غم داشتیم شما نداشتین ، پول کم داشتیم شما نداشتین شما آهی نداشتین، ما جز آه راهی نداشتیم دیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باوشما آآآه ما نداشتیم، هه هه خب نداشتیم شما زنده حالشو میبردین، ما فیلمشم حتی نداشتیم لباس شما خارجی نو از اون مارک دارا لباس ما خارجی کهنه، ااااه تاناکورادیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باورفیق اینا همه اجباری بود، از اونا که توش دست نداری بود خوب و بدش به من گذشت و رفت، برام شکل یادگاری بودولی امروز دست خودمه، حال منو تو فرق داره یه نمه یه چیزی تو زندگی ما بود، فک نکنم پیش شما بودشورُ حال داشتیم شما نداشتین ، انگار بال داشتیم شما نداشتین این بار ما داشتیم شما نداشتین، دااااااااااشتین؟ نداشتین ____________________$$$$$$$ _____________________$$$$$$$$$$ __________________$$$$$$$_$$$$$$ _________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ _____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$ __$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$___$$$$$$_$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$_____$$___$$$ _$$$$$_$$$$$$$$$$$__________$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$__$$$$$$$$$ $_$$$$$$___$$$$$$$$ _$$$$$$$$$__$$$$$$$ $_$$$$$$$$___$$$$$$ $$_$$$$$$$$___$$$$$ $$$_$$$$$$$$__$$$$$$ _$$$_$$$$$$$$$_$$$$$ $$$$$ __$$$$$$$$_$$$$ $$$$$$$ __$$$$$$$$$__$ $_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$ $$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$ $$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$ _$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$ _$$$_$$_____________$$$$$$$$$$ _$$_$$______________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ __$$$_________________$$$$$$$$$ $_____________________$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$__$$$$$ $___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$__$$

вαяcнαѕвѕ

نظر بده! تبریک ها!!!!!!! نظر موخااااااااااااااااااام! جرئت داری نظر نده!میکشمت!

Aυтнσяѕ

Isabel :)()

Aяcнινєѕ

مرداد 1397
مرداد 1395
تير 1395
خرداد 1395
ارديبهشت 1395
فروردين 1395
اسفند 1394
بهمن 1394
دی 1394
آذر 1394
آبان 1394
مهر 1394
همه آرشیوها

Mу Fяιєη∂ѕ

ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
پرفسور سوها استار
وب جدیدم
وب قفنوس ارزوها
وب سایو ژونم
وب کیانا جان
ارشیو98
وب جدید ماشایا جان
وب هانی جان
وب ابجی مَرضیم
وب ملینا جان
وب عارفه جان
وب ناهید ژونم
وب ارمی جون
وب رایا جون
وی روشنا
روز نوشته های پر طلا
دخمل خاص
وب مرلی جونم
وب ناهید ژونم
یادم باشی خودم
کدهام مرضی
رمان های دوستان
وب ماشایا جونم
وب یون جون
وب ریما جونم (رمان های ریما و ریوما)
وب هاجین جونم
وب ریما جون
وب دلیا جون
دانلود اهنگ ترکیه
Marسئو رایگان free seo
وب سارا جان
وب جدید اجیم
لی مین هو بازیگر کره ای
وب مدرسه ام برید تورو خدا
وب ساوو جون
وب ریواس جان
وب مریم جان
وب سودویو جان
وب میساکی جان
وب سولیمازجان
وب میوپ جون
وب انیسا جوونم
وب مهتاب جان
وب اتنا جون
وب ایانا جونم
وب ملیکا جونم
وب مرضیه جان
وب یک خورجین خندم
وب عاشقان شیطانیم
وب ریونا(ریوما)جونم
وب دلنوشته های ما
وب سوم سایو ومیساکو جونم
وب نازاکا جونم
وب دانستنی های ماشایا جونم
وب دوم ابجیم تیفانی
وب ابحیم مرضیه
وب دخترونه سایو جونم
وب مرلیا یاهمون فاطی جونم
وب دوم سایوری کیکوماروجونم
وب هایجین جونم
وب سایشا جونم
وب یاصاحب زمان منو هما جونم
وب کریستاارگار جونم
وب تیارانا جونم
یوکوجونم
وب ریونا جون!
میساکو جان
میوسا جونم
الینا جون
رویاجون
(the prince of tennis) سایوری کیکوماروجونم
سونیا جون
وب ابجیه گلم تیفانی جون
وب سحر جون
علم اموز
رمان های ترسا جون
فاطی جون
وب خوشمل لیندا جون
وب لوشی جون
وب ناز رایاجون
وب ایکا جون
وب خوشمل سایو جون
وب قشنگ ارمیتا جون
غذا ریز تایمری اکواریوم

همه لینکها

Lιηкѕ

سونامی چت
اصفهان چت
وی چت
حمل ارسال خرید ماینر از چین
حمل و نقل هوایی چین
پایه گردان چرخشی خورشیدی
یکانسر
آی کیو مگ
ریحون مگ
همه لینکها ارسال لینک

Aятιcℓєѕ

بعد مــدت ها...
رقص مرگ6
عکس شخصیت های اصلی رمان رقص مرگ
رقص مرگ5
بی وفا 16
رفقام
بی وفا 15
رقص مرگ4
سرنوشت بدنوشت پارت 1
بی وفا14
تفلد مرلی
رقص مرگ 3
باز سوتییییییییییی
......
بی وفا 13
رقص مرگ 2
رقص مرگ قسمت 1
رمان رقص مرگ
شرمنده
روزگار تلخ10
بی وفا قسمت 12
خلاصه قسمت ها بی وفا
بی وفا قسمت 11
بی وفا قسمت10
بی وفا قسمت 9
روزگار تلخ 9
تولد دوقلوها
تنها خاطره(بخش دوم)
تنها خاطره(بخش اول)
ترسناک ترین داستان دنیا
منو عشق در دوراهی
تولد الینا
جاوی عشق44(قسمت پایانی)
جادوی عشق 43
روزگارتلخ8
بیوگرافی(درخواستی)
جادوی عشق 42
جادوی عشق 41
جادوی عشق 40
جادوی عشق39
روزگارتلخ7
دیونم؟
جادوی عشق38
عشق تلخ
جادوی عشق 37
جادوی عشق36
جادوی عشق35
سلام به شما وبگردای عزیز
پرسش

<-PollName->

<-PollItems->



مبدل قالب میهن بلاگ به بلاگفا

هدایت به بالا

كد هدایت به بالا